همیشه یه خاطراتی هست که وقتی بهشون فکر میکنی باصدای بلند میگی: وای من چقدر خر بودم!
از مــن خواستـــ حـــلالش کنــــم
همـــان کســی کــه...
بــا بــــی رحمـــی محبتــــ هایــم را حـــــرام کـــرده بــــــــود
نظرات شما عزیزان:
zahra 

ساعت19:47---1 مرداد 1393
من یه بار این کارو کردم.......خدامنو ببخشه.....ولی الان ادم شدما...خو چیکار کنم بهش هیچ حسی نداشتم هی بهش میگفتم بیخیال شو ولی اون گوش نمیکرد....خو من چیکار کنم....اه
سه شنبه 22 / 4 / 1398برچسب:,
12:44 AM Ɗσηуα| comment one |